کارآفرینی رسانه ای (Media Entrepreneurship)

کارآفرینی رسانه ای

در طی سال‌های گذشته با ظهور اینترنت بسیاری از کسب و کارها، فعالیت خود را به این بستر برده و یا کسب و کارهای مجزایی که مبتنی بر وب باشد را به صورت مجزا در این بستر ایجاد کرده‌اند. کسب و کارهای رسانه‌ای نیز در طول تاریخ رشد فناوری از این قاعده مستثنی نبوده‌اند. بسیاری از کسب و کارهای رسانه‌ای تلاش کردند تا خدمات خود را نیز در این بستر ارائه کرده و از فرصت ایجاد شده به خوبی بهره ببرند. رسانه‌های سنتی و رسانه‌های نوین هر یک به نحوی توانسته‌اند که از این فضا بهره‌برده و جهت خلق ارزش‌های نوین از آن استفاده کنند.

اما در سال‌های اخیر با ظهور کسب و کارهای جدیدی به نام کسب و کارهای پلتفرمی، دنیای کسب و کارها تغییرات بسیاری داشته است و بسیاری تلاش کرده‌‌اند تا بتوانند کسب و کارهای خود را مبتنی بر پلتفرم طراحی کنند. به عنوان مثال می‌توان از اولین کسب و کارهای پلتفرمی که در حوزه رسانه شکل گرفت فیسبوک را عنوان کرد. فیسبوک البته اولین کسب و کار پلتفرمی در حوزه رسانه نبوده است، اما یکی از موفق‌ترین پلتفرم‌ها در این حوزه را می‌توان فیسبوک عنوان کرد. فیسبوک به منظور ارتباط انسان‌های بیشتر با یکدیگر از هزاران کیلومتر دورتر از یکدیگر، فعالیت خود را آغاز کرد. فیسبوک با این عمل خود فضای تعامل اجتماعی برای کاربران با یکدیگر، شرکت‌ها با کاربران،‌ دولت‌ها با جوامع و همچنین فضایی را برای تبلیغ کنندگان ایجاد کرد تا بتوانند از این فضا برای تبلیغ بهره ببرند. البته این مورد را نباید نادیده گرفت که در طول تاریخ یکی از مهم‌ترین درآمد‌های رسانه‌ها از تبلیغ کنندگان بوده است و در اصل تبلیغ‌گران رکن سوم را در رسانه‌ها دارند.

یکی از مهم‌ترین تغییرات با ظهور کسب و کارهای پلتفرمی را می‌توان هم آفرینی عنوان کرد. هم‌آفرینی به شرکت‌ها این اجازه را می‌دهد تا بتوانند در طراحی محصول و خدمات از کمک کاربران بهره ببرند و محصولی که متناسب با نیاز است را ارائه دهند. البته در حال حاضر برخی از شرکت‌ها تلاش کردند که کسب و کار خود را مبتنی بر تولید محتوای کاربران غیر حرفه‌ای و یا متخصص طراحی کنند و به این شیوه خلق ارزش کرده و بتوانند کارآفرینی نوینی را صورت دهند. شرکت‌های تبلیغات اینترنتی یکی از این کسب و کارها بوده‌اند که امروزه تلاش کرده‌اند با ارائه بستری برای تبلیغات و فروش محصولات و خدمات که توسط کاربران ارائه شده ایجاد ارزش کنند. این یک تحول بزرگ در دنیای تبلیغات با استفاده از اینترنت و بسترهای پلتفرمی است که کمک کرده است تا کسب و کارهای نوین با مدل‌های کسب و کارهای پلتفرمی شکل بگیرند.

با ظهور کسب و کارهای پلتفرمی در دنیا و گسترش آن‌ها و قرار گرفتن بسیاری از آن‌ها در لیست برترین شرکت‌های دنیا باعث شد تا تعداد بسیاری بر این امر راغب شده تا اقدام به کارآفرینی در این فضای جدید نمایند. استارتاپ‌های بی‌شماری شروع به فعالیت کردند و تلاش کردند تا با کارآفرینی به صورت پلتفرمی، یک شرکت موفقی را ایجاد کنند. کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تحت تاثیر ظهور این پلتفرم‌ها قرار گرفته است. شرکت‌هایی همچون اسنپ و تپسی را می‌توان از جمله اولین شرکت های مبتنی بر پلتفرم نامید که در ایران شکل گرفته‌اند. در حوزه رسانه‌ نیز شرکت‌های بی شماری در حوزه‌های مختلف از جمله کتاب، موسیقی، پخش آنلاین،‌ تبلیغات و غیره نیز شکل گرفته‌اند. استارتاپ‌های بسیاری در حال حاضر در کشور در حوزه رسانه در حال فعالیت هستند که اقدام به کارآفرینی در حوزه رسانه کرده‌اند.

کارآفرینی، به‌عنوان یک حوزه عملی، ارتباط نزدیكی با رسانه و مخصوصاً مبحث مدیریت رسانه دارد. پدیده کارآفرینی، صنعت رسانه را شدیداً تحت تأثیر قرارداده، به گونه ای که در سال‌های اخیر، خلاقیت‌های بسیاری در این صنعت صورت گرفته است. ماهیت خلاقانه رسانه از یک سو و فرآیند هنرمندانه این صنعت از سوی دیگر، موجب شده است تا محصولات و خدماتی که در صنعت رسانه ارائه می‌شوند، تفاوت‌های زیادی با محصولات سایر صنایع داشته باشد (Caves, 2000). از این رو، توجه به ویژگی‌های اصلی فعالیت‌های کارآفرینانه مانند خلاقیت، نوآوری و روش‌های جدید تفكر، به‌منظور کسب موفقیت در این صنعت ضروری هستند. همچنین بررسی نحوه تاثیرگذاری کارآفرینی بر صنعت رسانه می‌تواند کمک مفیدی به فعالان این عرصه کند (سلیمانی و رضوی، ۱۳۹۳).

بر خلاف تصور عامه، رسانه‌ها نه تنها بر نحوه‌های گوناگون برقراری ارتباط میان افراد تأثیر گذارند، بلکه همچنین بر سایر جنبه‌های زندگی از جمله ایجاد کسب‌وکار و کارآفرینی نیز تأثیر گذار هستند. در واقع می‌توان اظهار داشت که با استفاده از رسانه‌ها، روش‌های جدیدی برای انجام تجارت پدید آمده است؛ روش‌هایی که در آن بهره‌برداری از فرصت‌ها عمدتا مستلزم هزینه‌ها و سرمایه گذاری‌های بالایی نیستند (Çiçek, 2018).

از سوی دیگر رواج و گسترش فناوری‌های نوین و دیجیتال در عرصه رسانه‌ها سبب شده است که تحولات بنیادین در این صنعت به وقوع بپیوندد. نوآوری‌های دیجیتال هزینه تولید محصول را کاهش داده‌ و ورود به بازار را برای شرکت‌های کوچک تسهیل کرده‌اند. این فناوری‌ها سبب شده‌اند سرمایه اولیه برای انجام فعالیت‌های رسانه‌ای کاهش یابد و تولید محصولات، عرضه آن‌ها و همکاری میان شرکت‌های کوچک دست‌اندرکار به اشکال جدیدی ممکن شود .(Turow, 2009) چنین تحولاتی صنعت رسانه را برای فعالیت‌های کارآفرینی به یک صنعت جذاب تبدیل کرده است. نیاز به سرمایه کم، دانش بنیان بودن، امکان تمرکز بر بخش‌های کوچک بازار، چالاکی و انعطاف‌پذیری و ورود پی در پی کسب و کارها، تحولات نوین که فرصت‌های جدیدی را ایجاد می‌کند، سبب شده است که کارآفرینان صنعت رسانه را به‌عنوان یکی از بازارهای بسیار سودآور و مناسب برای فعالیت شناسایی کرده و به مراتب آن شاهد حضور روزافزون کارآفرینان در صنعت رسانه‌های نوین در تمام نقاط جهان باشیم.

بر همین اساس می‌توان اظهار داشت، افزون بر همين كاركردهاي سنتي و نوين رسانه شامل اطلاع رساني، آموزشي، سرگرمي و غيره، گستردگي رسانه‌های ديجيتال، آن را به‌عنوان كسب وكار هاي جديد و فراگير مطرح کرده است (نیک نژاد و همکاران، ۱۳۹۰). صنعت رسانه، زمينه اي بكر و كم تر دست خورده براي كارآفرينان محسوب می‌شود. مطالعات نيز نشان از تاثيرات متعدد اصول كارآفريني بر رسانه دارد. به‌عنوان نمونه نرخ كارآفريني در صنايع رسانه‌ای در مقايسه با ديگر صنايع در ايالات متحده بالاتر از نرخ متوسط است (Hoag and seo, 2005). كه این موضوع نشان دهنده ظرفي‌ هاي موجود در رسانه مي باشد. از این رو لازم است به کسب‌وکار رسانه‌ای به واسطه داشتن پتانسیل فراوان و امکان ایجاد رشد اقتصادی در کشور توجه ویژه‌ای داشت.

سازمان‌ها و کسب‌وکارهای رسانه‌ای از طریق تولید یا دستیابی به محتوا نیازها و خواسته‌های جامعه (مانند اطلاعات و سرگرمی) را تأمین می‌کنند. این محتوا ممکن است با سایر مطالب ترکیب و محصولی مانند روزنامه، برنامه‌های تلویزیونی یا وب‌سایت را ایجاد نماید. بنابراین یک سازمان رسانه‌ای را می‌توان در تمایز با سایر شرکت‌ها به‌عنوان «سازمانی تعریف کرد که در دستیابی یا تولید محتوا مشارکت دارد و سپس این محتوا را به‌صورت یک بسته یا مجموعه در میان افراد و گروه‌های مختلف جامعه که مصرف‌کننده آن هستند توزیع می‌کند». بر اساس ادبیات تجاری می‌توان گفت که تولید، بسته‌بندی و توزیع محتوا «صلاحیت‌های کلیدی» یک سازمان رسانه‌ای هستند (Abernathy and Sciarrino, 2019). نوع محتوای تولید شده در یک سازمان رسانه‌ای مخاطبین بالقوه را تعیین می‌کند و این به ‌نوبه خود مدل کسب‌وکار صنعت خاص رسانه‌ای را تعیین می‌کند. امروزه سازمان‌های رسانه‌ای طیف گسترده‌ای از محتوا را تولید می‌کنند که به‌طور سنتی در ۴ گروه دسته‌بندی می‌شود:

۱) اخبار، مانند مطالب موجود در نیویورک تایمز و پخش اخبار NBC.

۲) اطلاعات شامل اطلاعات تجاری تحقیقات اختصاصی و آماری برای کسب‌وکارها

۳) ترغیب مانند Ogilvy وMather و سایر رسانه‌های تبلیغاتی و بازاریابی

۴) سرگرمی (Abernathy and Sciarrino, 2019).

بر اساس این دسته‌بندی سایت ها و سازمان های تبلیغاتی به‌عنوان یكی از زیرمجموعه‌های رده کاری خدمات که طبق تعاریف ارائه‌شده در زمره سازمان‌های رسانه‌ای طبقه‌بندی می‌شوند در رونق فعالیت‌های اقتصادی و نیز اطلاع‌رسانی به مخاطبان نقش مهمی به عهده‌دارند؛ چرا که تبليغات در دوران معاصر از اهميت زيادي برخوردار است و در اين ميان، تبليغات بازرگاني به‌ویژه پس از رشد گسترده فناوري ارتباطات و تولد رسانه‌های جديد، جايگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده است (قوچانی و همکاران، ۱۳۹۲).

از سوی دیگر در دهه‌های اخير پيشرفت فنّاوری و تغييرات محيطي وسيع باعث ظهور رسانه‌های جديد ارتباطي و تبليغاتي و به دنبال آن تغيير سليقه كاربران آن‌ها شده است. ظهور اينترنت، تلفن همراه و به دنبال آن پيامك، تلویزیون‌های كابلي و … ميزان اقبال عمومي به ساير رسانه‌ها را كاسته است .(Rafi, 2004) این تغییرات سبب شکل‌گیری موج جدیدی از سازمان‌های رسانه‌‌ای تبلیغاتی متناسب با اهداف دنیای رقابتی امروز شده است.

با توجه به این که کارآفرینی یكی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در صنعت رسانه‌ای است که عرصه بالقوه و با ظرفیتی برای تحقیقات علمی محسوب می‌شود (سلیمانی و رضوی، ۱۳۹۳) و رسانه‌های تبلیغاتی به‌عنوان یک بعد مهم از انواع سازمان‌های تبلیغاتی در دنیای فعلی نقش پررنگی در این صنعت ایفا می‌کنند، انجام پژوهشی جامع در حوزه کارآفرینی رسانه‌ای در سازمان‌های تبلیغاتی در بستر محیطی ایران می‌تواند گامی‌باشد به‌سوی ارائه الگوی کارآفرینی برای سازمان‌های رسانه‌ای تبلیغاتی جدیدی که مبتنی بر پلتفرم اقدام به ارائه ارزش می‌کنند. برای این منظور تحقیق جاری با تلفیق دانش موجود در حوزه‌های علوم رسانه و کارآفرینی و تلفیق آن‌ها با مباحث بازاریابی و تبلیغات تلاش دارد تا الگوهای کارآفرینی رسانه‌ای برآمده از مدل‌های مختلف را برای شرکت‌های کارآفرین فعال در صنعت رسانه مورد بررسی قرار بدهد و درنتیجه آن با سازگار نمودن مدل‌های موجود برای کارآفرینان رسانه‌ای، الگویی ارائه دهد که از طریق آن بتوان فعالیت‌های کارآفرینانه شرکت‌های رسانه‌ای را به‌سوی راه‌های موفقیت هدایت کند

رسانه: در عصر حاضر واژه‌ی رسانه، شامل مفاهيمي فراتر از راديو، تلويزيون و روزنامه‌ها را به ذهن افراد متبادر می‌کند. این واژه شامل طيف گسترده‌ای از کاربری‌های ديجيتال در انتقال پيام می‌شود و می‌تواند به رسانه‌های ارتباط‌جمعی سنتی و همچنین رسانه‌های جدید الظهور اطلاق شود. ازجمله رسانه‌های سنتی می‌توان به روزنامه‌ها، کتاب‌ها و رسانه‌های الكترونیک سنتی مانند رادیو و تلویزیون و همچنین رسانه‌های مدرن و جدید الظهور  مانند اینترنت اشاره کرد (سلیمانی و رضوی، ۱۳۹۳). به‌طورکلی در اکثر موارد، رسانه به انواع ارتباطات شامل روزنامه‌ها، مجلات، بیلبوردها، رادیو، تلویزیون، نوارهای صوتی و تصویری و بازی‌های کامپیوتری اطلاق می‌شود (Hoag, 2005)

از دیدگاه رکا (۲۰۰۶) رسانه ابزاری است که با استفاده از دو بخش مادی و غیرمادی، سبب انتقال معنا و پیام از فرستنده به مخاطبان می‌شود. تارو (۲۰۰۹) رسانه را به‌عنوان ابزار انتقال ایده و افکار در میان اعضای یک جامعه تعریف کرده است.

صنعت رسانه: به هر چيزي كه در آن تبادل عملياتي صورت پذيرد و در آن داده به بازداده تبديل شود صنعت مي‌گويند. از اين رو رسانه يك صنعت نامیده می‌شود كه در آن ورودي‌هاي خبري، قطعات هنري و انواع داده‌ها پردازش مي‌شوند و به شكل فراورده‌اي قابل فروش و تأثیر گذار به مخاطب ارائه مي‌شود. نه تنها رسانه خود یک صنعت است، بلکه حتی زيربخش‌هاي آن نيز به دليل گستردگي ویژگی صنعت را دارند؛ مثل صنعت چاپ، صنعت موسيقي و صنعت سينما (فرهنگی و خواجه‌ئیان، ۱۳۹۱).

سازمان رسانه‌ای: سازمان رسانه‌ای را می‌توان در تمایز با سایر شرکت‌ها به‌عنوان «سازمانی تعریف کرد که در دستیابی یا تولید محتوا مشارکت دارد و سپس این محتوا را به‌صورت یک بسته یا مجموعه در میان افراد و گروه‌های مختلف جامعه که مصرف‌کننده آن هستند توزیع می‌کند». بر اساس ادبیات تجاری می‌توان گفت که تولید، بسته‌بندی و توزیع محتوا «صلاحیت‌های کلیدی» یک سازمان رسانه‌ای هستند(Abernathy and Sciarrino, 2019).

محتوای رسانه‌ای: ماث و توماس (۲۰۰۴) محتوای رسانه‌ای را هر نوع اطلاعات تصویری، صوتی یا متنی تعریف کرده‌اند که از طریق یک رسانه منتقل شود. رکا (۲۰۰۶) محتوای رسانه‌ای را شامل بخش غیرمادی رسانه دانسته است که مخاطب رسانه را توسط آن معنادهی می‌کند. تارو (۲۰۰۹) در استعاره‌ای محتوای رسانه‌ای را به مثابه «پول رایج در مبادلات روزانه » تعریف می‌کند و معتقد است همان‌گونه که برای هر مبادله‌ای در زندگی روزانه از پول استفاده می‌کنیم، در روابط میان‌فردی نیز از محتوای رسانه‌ای که از طریق رسانه جمعی به ما منتقل شده است و می‌دانیم طرف مقابل نیز از آن آگاهی دارد استفاده می‌کنیم. او محتوای رسانه‌ای را مجموعه‌ای از نمادهایی می‌داند که به‌طور هدفمندی توسط فرستنده برای گیرندگان تنظیم شده است. محتوای رسانه‌ای می‌تواند اشکال گوناگون به خود بگیرد و ویژگی‌های مختلفی داشته باشد، مثلأ، می‌تواند در زمان‌های خاصی عرضه شود (مثل سریال تلویزیونی) یا اینکه همیشه در دسترس باشد و به دلخواه کاربر مورد مصرف قرار گیرد (مثل مطلب روزنامه یا محتوای ایمیل). می‌تواند یک محصول کامل باشد (مثل یک فیلم سینمایی کامل) و یا بخش‌هایی از آن را شامل شود (مثل موسیقی متن یک فیلم).

کارآفرینی رسانه‌ای (ME): خلق و مالكيت يك شركت يا سازمان رسانه‌ای كوچك است که فعالیت‌های آن حداقل يك نوآوري براي بازار کسب‌وکارهای رسانه‌ای ايجاد كند (نیک نژاد و همکاران،‌۱۳۹۱). هواگ  (۲۰۰۵)، کارآفرینی رسانه را خلق و مدیریت کسب‌وکار کوچک یا سازمانی می داند که در فعالیت‌هایش نوآوری را در حوزه بازار رسانه‌ای به کار می‌گیرد.

به این منظور و جهت دستیابی به هدف پژوهش، ‌نیاز است تا مفاهیم نظری در حوزه کارآفرینی و رسانه‌های تبلیغاتی به صورت کامل تشریح شود. در ادامه به مفاهیمی همچون کارآفرینی، رسانه، کارآفرینی در رسانه،‌ مدل‌های کارآفرینی در رسانه و رسانه‌های تبلیغاتی پرداخته شده است. در این فصل تلاش شده است تا دانش نظری مناسب برای کارآفرینی در رسانه‌ ارائه شود و با بهره بردن از مبانی نظری، مدل‌ها و پژوهش‌های صورت گرفته شده چارچوب نظریه اولیه را بر اساس موارد ذکر شده طراحی نمود.

دلایل بسیاری برای توجه به کارآفرینی وجود دارد که از مهم‌ترین این دلایل عبارت‌اند از تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال است. در دهه‌های گذشته به دلییل تغییرات صورت گرفته شده در ارزش‌های جامعه و همچنین تغییرات جمعیت‌شناختی، تعداد بسیاری از کسب و کارهای کوچک و همچنین افراد خود اشتغال پدید آمده‌اند (هايتون، ۲۰۱۵). درباره کارآفرینی تعاریف مختلفی ارائه شده است که در زیر به برخی از این تعارف پرداخته شده است

 تعریف کارآفرینی

پيتر دراکر(۱۹۸۵) کارآفرینی را به معنای جستجوی مداوم برای تغییر، پاسخ به آن و بهره برداری از آن به عنوان یک فرصت توصیف می کند؛ از طرف ديگر شومپيتر، به عنوان کسی که برای اولین بار این نظریه را در نظریه‌های خود بیان کرده است، کارآفرینی را به عنوان فرايند تخريب خلاق مي‌داند.

تامپسون ( ۲۰۱۰)، کارآفرینی فرایندی است که به موجب آن خلاقیت با استفاده از زمان، منابع، ریسک و سایر عوامل می‌تواند عضو جدید و یا چیز با ارزش جدیدی ایجاد کند. چرچيل به کارآفرینی با دیدگاه متفاوت اعتقاد دارد؛ کارآفرینان باید بر جنبش‌های پایدار و پیشرفت‌هایی که دائماً در صدد ریسک و فرصت‌هایی که قابل کنترل باشند، توجه کنند.

هيسريچ و پيترس(۲۰۱۲)، کارآفرینی را به عنوان فرایند ایجاد چیزهای جدید و با ارزش تعریف می‌کند، که با گذشت زمان و تلاش در جهت ریسک‌های مالی‌، روحی و اجتماعی و پاداش‌های مالی و رضایت فردی و استقلال که ناشی از آن است تعریف می‌کند. كوركت (۲۰۱۴)، کارآفرینی را به عنوان یک روند پویای تغییر بینش و نوآوری تلقی می‌کند.

کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از طریق ایجاد مجموعه منحصر به فرد از منابع برای به دست آوردن فرصت‌هایی است که منجر به رضایت یا تقاضای جدید می شود (پوردارياني، ۱۳۹۴). پوردارياني و عزیزی (۱۳۹۴)، کارآفرین فردی است که ایده یا فکر جدیدی دارد که از طریق ایجاد یک کسب و کار و با بسیج منابعی که با ریسک مالی، اجتماعی و اعتباری همراه است، محصول یا خدمات جدیدی را ارائه می‌دهد. کارآفرینی شامل یک فرایند یادگیری است که شامل توانایی مقابله و آموختن از مشکلات است (ديکنز و فريل، ۲۰۱۳).

کارآفرینی فرایندی است، که در طی آن کارآفرینان از فرصت‌های موجود در بازار با تخصیص دادن دوباره منابع مولد و پویا، از آن بهره‌برداری می‌کنند (Gaglio, 2004). برای اینکه بتوان به کارآفرینی نایل شد، نیاز است تا نسبت به کشف و خلق فرصت توجه شود. با توجه به مطالعات صورت گرفته شده در همین زمینه می‌توان به این موضوع اشاره کرد که کشف و خلق فرصت از عوامل بسیار مهم در کارآفرینی است (Fischer & Nijkamp, 2010). از نظر مونو، کشف و خلق فرصت و همچنین توانایی استفاده از این فرصت‌ها،‌ یکی از مهم‌ترین توانایی‌ها و توانمندی‌های کارآفرینان ماهر است (Moreno & Victoria, 2008).

شین (۲۰۰۰)، ‌بر این باور است که فرصت‌های کارآفرینانه از افرادی که آن‌ها را شناسایی می‌کنند جدا بوده و این به صورت مستقل است. اما نکته‌ای که در اینجا حائز اهمیت است آن بوده که فرصت باید وجود داشته باشد تا سپس کشف شود (Dahlqvist & Wiklund, 2012). تا زمانی که فرصتی کشف نشود، کارآفرینی نیز وجود ندارد.

تیمونز و اسپینلی (۲۰۰۷)،‌ کارآفرینی یک روش تفکر و عمل مبتنی بر فرصت است که ارزش را برای صاحبان و ذینفعان ایجاد می کند و شناخت فرصت، قلب و مهم‌ترین بخش فرآیند کارآفرینی است (Timmins & Spinelli, 2007).، عناصر موجود در تعاریف کارآفرینی را به صورت زیر ارائه کرده است:

ایجاد کسب و کار جدید: کارلند و همکاران (۱۹۹۶) به روشنی شرح داده‌اند که خروجی کارآفرینی، خلق یک کسب و کار جدید است. ویوارلی (۲۰۱۰) کارآفرینی از نقطه نظر یک سازمان صنعتی تعریف می‌کند:« کارآفرینی فرایندی است که به وسیله آن، ‌شرکت‌های جدید به‌وجود می‌آیند و پایدار می‌شوند».

فرصت:‌ کارآفرینی فعالیتی است در جهت توسعه فرصت برای معرفی یک محصول یا سرویس جدید، یا فرصت سازمان‌دهی بازار، فرایند یا مواد خام از طریق تلاش‌هایی که قبلاً وجود نداشتند.

رشد اقتصادی: استیونسن و جاریلو (۲۰۰۷) توضیح می‌دهند که اقدام یک کارآفرین تأثیری بر محیط اقتصادی داشته و نوآوری،‌ موجب پیشرفت اقتصادی جامعه می‌شود. بیرچ (۱۹۷۹,۱۹۸۷) بر تولید اشتغال به عنوان یک خروجی کارآفرینی تأکید کرد.

بهره‌وری: بهره‌وری یک عنصر حیاتی برای کارآفرینی است. لایبنشتاین (۱۹۸۶) بحث می‌کند که کاربرد اصلی کارآفرینی این است که حباب‌‌های ناکارآمدی در یک سیستم را از بین می‌برد.

ریسک‌پذیری: وو و نات (۲۰۰۶) استدلال می‌کند که کارآفرینی یک فعالیت ماجراجویانه است، چرا که ریسک‌پذیری،‌ یک فعالیت کارآفرینانه است. همچنین کارآفرینی با نوآوری و انعطاف‌پذیری و بسیاری فاکتورهای مهم دیگر که نقش مثبتی در تولید ارزش و توسعه اقتصادی جوامع دارند در ارتباط است. با این حال، مهم‌ترین جنبه کارآفرینی، ارتباط آن با شرکت‌های کوچک و ریسک ورود افراد با مقدار سرمایه کم است.

با جمع بندی تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که کارآفرینی، یک نگرشی، سبک و الگوی مناسب زندگی است و اساساً نوعی هستی است. این یک اعتقاد است، و این اعتقاد و فطرت است که تمایل دارد مردم را از فعل تغییر، اختلاف نظر و تأمل متمایز کند.

 فرصت‌های کارآفرینی

فرصت کارآفرینی به هر فرصتی اطلاق می‌شود که بتوان محصولات جدید، خدمات، مواد اولیه، بازارها و راه‌های ساماندهی را ارائه داد (Shane and Venkataraman, 2000). فرصت شرط اساسی کارآفرینی است، اما به محض مشخص شدن فرصت، کارآفرین باید تصمیم بگیرد که از فرصت استفاده کند. استفاده از فرصت و عوامل مؤثر بر آن سؤال اساسی در زمینه تحقیقات کارآفرینی است.

از منظر اقتصادی، فرصت‌های کارآفرینی عموماً به موقعیت‌هایی اشاره دارد که پتانسیل ارزش جدید اقتصادی را در خود جای می‌دهد (Alvarez & Barney, 2007). شومپیتر پنج شکل از فرصت‌های کارآفرینی را تشریح کرده است: معرفی کالاهای جدید، معرفی یک روش جدید تولید، افتتاح بازار جدید، کنترل منبع جدید مواد اولیه یا کالاهای نیمه تولیدی و ایجاد یک نوع جدیدی از سازمان‌های صنعتی (Croitoru, 2012). شین (۲۰۰۰)، فرصت های کارآفرینی را «فرصت هایی برای ایجاد کالاهای جدید، خدمات، مواد اولیه و سازماندهی روش‌هایی تعریف کرد که باعث می‌شود خروجی‌ها بیشتر از هزینه تولیدشان فروخته شود» تعریف کرده است. هیلز و همکاران (۱۹۹۷) از فرصت‌ها به عنوان امکان ایجاد مشاغل جدید یا بهبود چشم‌گیر موقعیت یک تجارت موجود نام برده‌اند، که در هر دو مورد منجر به پتانسیل سود جدید می‌شوند.

فرصت به هر چیزی که در آینده نزدیک و یا دور بوجود می‌آید دلالت دارد که این فرصت ممکن است مطمئن بوده و یا نامطئن باشد. فرصت این امکان را ایجاد می‌کند تا موقعیت‌،‌ رخداد و یا اتفاقاتی از آینده شرح داده شود (کریتینسن،‌۱۹۸۹). موقعیتی که در حال حاضر وجود دارد ممکن است در آینده به موقعیتی مطلوب تبدیل شود و دارای ویژگی‌ ملموس و دسترس پذیری باشد، ‌فرصت نامیده می‌شود (استیونسون، ۱۹۸۵).

محققان دیگر بر نقش بازار در تعاریف فرصت ها تأکید می‌کنند. برای مثال چوی و شفرد (۲۰۰۴)، نشان می‌دهند که وقتی تقاضای مشتری برای کالای جدید وجود داشته باشد، فرصت‌ها وجود دارند (Choi & Shepherd, 2004). به همین ترتیب، کایش و گیلاد (۱۹۹۱)، فرصت‌ها را به عنوان شکاف‌های بازار، ناشی از عدم تعادل تعریف می‌کنند (Kaish & Gilad, 1991). در تعاریف این‌چنینی، فرصت‌ها به عنوان تقاضای برآورده نشده تعریف شده اند که در حال حاضر در یک بازار خاص وجود دارد، اگرچه پتانسیل سود اقتصادی مشخص نیست.

مفهوم سازی دیگری از فرصت‌ها در ادبیات مربوط به شناخت مدیریتی و سازمانی، مستقل از تحقیقات در کارآفرینی، توسعه یافته است. به عنوان مثال، در مطالعه در مورد چگونگی تشخیص تهدیدات توسط مدیران از فرصت‌ها، جکسون و داتون (۱۹۸۸) فرصت ها را به عنوان یک طرح شناختی تعریف می کنند که در داخل توسط افراد ساخته می‌شود (Jackson & Dutton, 1988). به طور خاص‌، آن‌ها پیشنهاد می‌كنند كه فرصت‌ها به عنوان «مسایل مثبت» تلقی می شوند كه نشان دهنده پتانسیل بالایی برای سود بدون ضرر و احساس كنترل بر موضوع مورد نظر است.

تعاریف مشابهی از آن زمان برای تحقیقات کارآفرینی اعمال شده است. مطابق با این عقیده كه فرصت‌ها از نظر روانشناختی ساخته می‌شوند، گریگویر، شفرد و لامبرت (۲۰۱۰)، «باور فرصت» را به عنوان عقاید ذهنی تعریف می كنند كه فرصتی برای افراد مایل و توانا وجود دارد (Gregoire, Shepherd & Lambert, 2010). و در همین راستا، گارتنر و همکارانش (۲۰۰۸)، فرصت‌ها را به عنوان «موقعیت‌های مثبت کنترل پذیر» تعریف می‌کنند (Gartner, Shaver & Liao, 2008). این تعریف از نزدیک توسط استیونسون و جاریلو دنبال می‌شود (۱۹۹۰)، که فرصت ها را به عنوان «موقعیت های آینده مطلوب و مقرون به صرفه» می دیدند. استیونسون و جاریلو ادامه می دهند (Stevenson & Jarillo, 1990):

«فرصت مفهومی نسبی است؛ فرصت‌ها در بین افراد و به مرور زمان متفاوت است، زیرا افراد خواسته‌های متفاوتی دارند و خود را با توانایی های مختلف درک می کنند. درک هر دو خواسته‌ها و توانایی‌ها فقط با واقعیت در ارتباط هستند. اما، در هر صورت، جوهر کارآفرینی، تمایل در دنبال کردن فرصت است، فارغ از منابع تحت کنترل».

این تعاریف متنوع از فرصت پیش نمایش بحث بین دیدگاه های واقع گرایانه و ساختگرایانه است. بدین معنی که، در حالی که چندین تعریف فوق الذکر دلالت دارند که فرصت ها بطور عینی در بازار وجود دارند، برخی دیگر فرض می کنند که فرصت ها، ادراکات روانشناختی ذهنی هستند که در افراد مختلف با گذشت زمان متفاوت است.

منبع: کتاب کارآفرینی رسانه ای – رضا نوایی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سه × 5 =